نئونهای نورانی / نگاهی به نمایشگاه “در قلمرو نور” در گالری ثالث
سارا ساسانی: در هنر معاصر کاربرد نور در آثار مفهومی و به ویژه حجم تغییر کرده است و در حقیقت “نئون”های رنگی، بخشی از اثر هنری شدهاند.
نور برای انسان همیشه عنصری جذاب و خیرهکننده و نماد روشنی، هدایت و راستی بوده است. نور با مفاهیمی چون روزنه امید، فردای سپید، امید و طلوعی دوباره تناظر داشته است.
اما در هنر معاصر کاربرد نور در آثار مفهومی و به ویژه حجم تغییر کرده است. نورهای رنگی و در حقیقت “نئون”های رنگی، بخشی از اثر هنری شدهاند، نه ابزاری برای نمود حجم و سایه – روشن در نقاشیها و یا نشان دهنده گذر زمان در آثار نقاشان امپرسیونیسم.
“در قلمرو نور” عنوان نمایشگاه گروهی (غالباً) حجم و (کمتر) عکسی است که در تاریخ بیستم مردادماه در گالری ثالث افتتاح شد. این نمایشگاه توسط قدرتالله عاقلی مجسمهساز گردآوری شده است که شامل 17 اثر از 17 هنرمند است. این آثار به جز تنها یک اثر همه آثار حجم هستند که با توجه به گرایش گردآورنده دور از انتظار نمیتواند باشد.
پیش از این در قرن بیستم نیز آثاری با محوریت نور- که آنها نیز بیشتر مجسمه و حجم بودهاند- در تاریخ هنر معاصر وجود داشته است. بروس ناومان در اثری با عنوان “قابهای نئونی از نیمه چپ بدن من که در فواصل 10 اینچی گرفته شدهاند.” که در سال 1966 خلق کرده است ارائهای ساده از نور توسط نئون اجرا کرده است. همچنین در سال 1975 دان فلاوین اثری را با فلورسنتهای سبز و صورتی و آبی خلق کرده است. از دیگر آثار هنرمندان غربی میتوان به “شاهراه الکترونیک” اثر نام جون پایک اشاره کرد. پایک نیز فرمی از نقشه کشورها را در ابعادی بزرگ بر صفحهای عریض ساته است و اقلیمها را با نئونهای رنگی مرزبندی کرده است.
از آثار غربی که بگذریم، آثار نورانی از حیث الکترونیک در ایران نیز بیسابقه نبوده است؛ در سال 1391 گالری شیرین نیز نمایشگاهی گروهی از آثاری با محوریت نور با عنوان “نو” برگزار کرده است و اکنون ثالث احجامی نورانی و رنگین را در خود جای داده است. در گالری نوری، به جز نور آثار پراکنده نیست و آثار به نمایش درآمده با بازتاب نورهایشان قابل رؤیت و مشاهده شدهاند.
همانطور که اشاره شد آثار این نمایشگاه به جز تنها یک عکس، اثری بدون عنوان از آرمان استپانیان، همه حجم هستند. حجمهایی نورانی شده با نوارهای نئونی و یا نورهایی که برای آنها تئبیه شده است.
این آثار را به طور کلی میتوان در دو بخش مورد بررسی قرر داد؛ تقریباً نیمی از آثار حاوی فرم هستند و نیمی دیگر شامل تایپوگرافی فارسی- کلمات و جملات فارسی- میشوند.
واژگانی چون “چلچله”، “جیک، جیک”، “جلزولز” و غیره که آهنگی از واجآرایی زبان فارسی و موسیقی ملایمی را در تابلوهای نئونی ایمان صفایی به نمایش میگذارد. گویی بخشی از فضای شهری در قالب سردر نئونی مغازهها را به داخل وایت باکس گالری آورده است.
در بخشی دیگر دو اثر با تزئینات هنر آینهکاری به چشم میخورد؛ یکی اثر مهدی میرباقری با عنوان “گچ پژ” و دیگری اثر شیرین حسینوند که کوکاکولا – نماد فرهنگ مصرفی و تئوری مک دونالدیزه شدن جرج ریتزر- را به نمایش میگذارد که این نماد غربی با تزئین آینهکاری تضادی ملموس را در بر دارد.
در میان این آثار اثر “حجله” صادق تیرافکن نیز خودنمایی میکند. بیشتر آثار صادق تیرافکن به ویژه در دوره دوم کار هنریاش از آثاری با نمادهای شرقی و البته ایرانی و عنصر برجسته نور بهره میبرد.
خانه یکی از مفاهیمی است که هرگاه آن را در قالب حجم میبینم حتماً در آن نام بهروز حشمت را جستجو میکنم. حشمت هنرمند ایرانی مقیم اتریش است که به دلیل کوچ اجباری که از وطن خود داشته است، اغلب آثارش را با مفهوم خانه خلق میکند. این بار یکی از صدها خانه سیاه او در ثالث با نئونهایی سبز درخشان شده است.
بخش دیگری از آثار نیز، همچون اثر صبری، سرسریان، ارباب سلجوقی، غلامی و راد، فرمی از نور را به نمایش گذاشتهاند. به بیان بهتر نور این احجام را معنا بخشیده بود به عبارتی نور جزو ملزومات اثر شده است.
دو اثر دیگر، اثر عاقلی که سردیسی از یک زن است -طرحی از یک انسان- و اثر رشیدی با عنوان “فرشته” -طرحی از یک حیوان- که نئون به همراه اسکلت خرگوش بود.
انتخاب و گزینش این آثار در دو دسته فرم و تحریر حروف فارسی در قالب واژه، در کنار هم قابل پذیرش تا حدودی قابل پذیرش است، اما تک اثر عکس در این میان به دلیل یگانه بودن کمی ناهمخوان به نظر میرسد. شاید بهتر این بود برای حفظ انسجام و هماهنگی در مجموع آثار، آثار دو بعدی در این قلمرو تکرار میشد.
البته این عدم انسجام و عدم هماهنگی تا حدی ناشی از پدیده تعدد نمایشگاههای گروهی “گرداوری شده” است. در این دو- سه سال اخیر در ایران نمایشگاههای گروهی بسیاری برگزار شده که توسط شخصی گردآوری و یا نمایشگاهگردانی شده است. اغلب این نمایشگاهها مناسبتی یا موضوعی هستند که در بیشتر موارد مخاطب با مجموعهای ناهمگون، آشفته و پراکنده به لحاظ فرم و محتوا و شکل ارائه اثر مواجه بوده است که همین امر باعث سردرگمی و آشفتگی ذهن مخاطب میشود و هنگامی که آن مکان را ترک میکند شاید جز سرگیجه چیزی دستگیر او نشود.
به هر صورت تب جدید نمایشگاهگردانی – در بیشتر موارد- در نمایشگاههای گروهی دیده میشود که حاصل آن با استانداردهای جهانی تفاوت چشمگیری دارد، چرا که دانش نمایشگاهگردانهای متأخر ایرانی نیز با سطح استانداردهای جهانی فاصله زیادی دارد.